چرا خیلی از اهدافی را که برای خود تعیین می کنیم ، بعد از مدتی رها می کنیم و در راستای آنها، حرکتی انجام نمی دهیم؟سه عامل وجود دارد که باید با همدیگر هماهنگ باشند تا ما بتوانیم با بیشترین انرژی ممکن، در راستای اهداف خود قدم برداریم.چرا خیلی از اهدافی را که برای خود تعیین می کنیم ، بعد از مدتی رها می کنیم و در راستای آنها، حرکتی انجام نمی دهیم؟سه عامل وجود دارد که باید با همدیگر هماهنگ باشند تا ما بتوانیم با بیشترین انرژی ممکن، در راستای اهداف خود قدم برداریم. ذهن، قلب و بدن، فکرها، احساسات و عملهایمان. این عوامل باید باهم در یک جهت و راستا باشند . مثلا فرض کنید شما قصد ورزشکردن را دارید و بعنوان عملکردن در این راستا، ممبرشیپ و عضویت جیم را گرفتید و تصور می کنید که ورزشکردن برایتان مفید هست، ولی اگر حستان نسبت به این کار منفی باشد، با خود می گویید: " نه ... اینهمه ورزش کردن برای من کارساز نیست و نمیتوانم وزن کم کنم، یا مثلا وقت کافی برای انجام آن ندارم و یا اگر ورزش کنم، بقیهی کارهایم به تعویق میافتد."همین مسئله، عاملی بازدارنده برای شماست. پس در هرکاری که قصد انجام آن را دارید، باید فکرها، احساسات و عملتان باهم در یک راستا باشد. نمیتوانید کاری را انجام دهید، ولی فکرتان در یک راستای دیگر باشد و یا احساستان در جهتی دیگر سیر کند. از امروز هر هدفی را که برای خود درنظر می گیرید، از خودتان بپرسید که آیا افکار من نسبت به آن هدف مثبت است؟ آیا حسی که نسبت به انجام دادن و رسیدن به این هدف دارم، حس مثبتی است؟ خودم را لایق آن میبینم؟ وقتی آن را تصور می کنم، حس مثبتی در من بوجود میآید؟ و آیا کاری که در حال انجام آن هستم، در راستای این هدف هست ؟اگر این سهعامل، با همدیگر در یک جهت باشند، در آنصورت شانس شما برای رسیدن به اهدافتان بالاست. اگر از حالا شروع به بررسی دقیق اهداف خود کنید، متوجه میشوید که در اکثر مواقع، حداقل یکی از این عوامل در راستای هدفتان نیست و همان عامل، همانند یک ترمز، اجازه نمیدهد که در راستای هدف خود، قدم بردارید.