من حدود ده سالی می باشد که رانندگی سمت چپ و نیز ماشین دنده ای را انجام نداده بودم. در برزیل که بودم یک فرصتی پیش آمد که, ما اینجا ماشینی را کرایه کردیم و حالا دارم با آن رانندگی می کنم. یک اتفاق خیلی جالبی که اینجا افتاد این بود که یک قانونی دارند که شما حتی در روز هم باید چراغ های ماشین روشن کنید, در غیر این صورت جریمه می‌شوید. من با این دوستی که اینجا زندگی میکند خیلی بحث می کردم که از دید من این موضوع غیر منطقی است و من درهیچ جای دیگر دنیا ندیده ام در روز که آفتاب است, باید چراغ های ماشین را روشن کرد. ولی این دوست عزیز ما خیلی باور داشت که این موضوع صد درصد خیلی خوب است, چون ما از بچگی از پدرهایمان می دیدیم که در جاده همیشه چراغها را روشن می‌کردند. این خیلی کمک میکند برای بهتر رانندگی کردن و نیز امنیت بالا در رانندگی.
من را به فکر فرو برد که ما چه باورهایی داریم شبیه این موضوع که از کشورمان ایجاد شده است و حالا برای ما واقعیت است. اگر خاطرتان باشد در ایران مثلاً می گفتند که, اگر روی گربه آب بریزید, زیگیل می زنید. یا مثلاً می گفتند عدد ۱۳ نحس می باشد و خیلی از پلاک خانه ها ۱+۱۲ بود. یا مثلاً باور اینکه افراد پولدار فاسد هستند.
ما خیلی از این باورهارا داریم که از بچگی با خودمان می آوریم اینجا و این باورها روی زندگی ما تاثیر می گذارد و تصمیماتی که ما برای انجام کارها می گیریم, بر اساس این باورها می باشد.
تغییر باورها خیلی مهم است و مهم‌تر از آن اینکه شناسایی کنیم چه باورهای محدود کننده ای داریم. یک تکنیکی که برای شناسایی باورهای محدود کننده وجود دارد, این است که, از خودتان بپرسید چرا در هر کاری راحت جلو نمی رویم.
چون هر کاری راکه شما به سختی انجام می دهید, در آن زمینه به احتمال زیاد باورهای محدود کننده داریم و هر کاری را که راحت انجام می دهید, برای شما در آن زمینه باورهای سازنده ای وجود دارد.
هر کاری که برای شما به خوبی پیش نمی رود, از خودتان بپرسید که چه باورهای محدود کننده ای دارم. مثلاً: عزیزی آمده بود پیش من ومی گفت ورزش کردن برای من خیلی سخت است, ولی به ورزش نیاز دارم. وقتی شروع کردم به شناسایی باورهای این فرد, متوجه شدم که مثلاً: این باور را داشت که من اگر ورزش کنم, وزن کم نمی کنم. من اگر بروم ورزش, فقط وقتم تلف میشود. ورزش کردن اصلاً برای من ساخته نشده و باورهای محدود کننده ی این چنینی را داشت. بعد از اینکه این باورها تغییر پیدا کرد, رفتارش هم تغییر کرد.
شروع کنید باورهایتان را شناسایی کردن و ببینید که چه باورهای محدود کننده ای را در زمینه های مختلف دارید.
من را به فکر فرو برد که ما چه باورهایی داریم شبیه این موضوع که از کشورمان ایجاد شده است و حالا برای ما واقعیت است. اگر خاطرتان باشد در ایران مثلاً می گفتند که, اگر روی گربه آب بریزید, زیگیل می زنید. یا مثلاً می گفتند عدد ۱۳ نحس می باشد و خیلی از پلاک خانه ها ۱+۱۲ بود. یا مثلاً باور اینکه افراد پولدار فاسد هستند.
ما خیلی از این باورهارا داریم که از بچگی با خودمان می آوریم اینجا و این باورها روی زندگی ما تاثیر می گذارد و تصمیماتی که ما برای انجام کارها می گیریم, بر اساس این باورها می باشد.
تغییر باورها خیلی مهم است و مهم‌تر از آن اینکه شناسایی کنیم چه باورهای محدود کننده ای داریم. یک تکنیکی که برای شناسایی باورهای محدود کننده وجود دارد, این است که, از خودتان بپرسید چرا در هر کاری راحت جلو نمی رویم.
چون هر کاری راکه شما به سختی انجام می دهید, در آن زمینه به احتمال زیاد باورهای محدود کننده داریم و هر کاری را که راحت انجام می دهید, برای شما در آن زمینه باورهای سازنده ای وجود دارد.
هر کاری که برای شما به خوبی پیش نمی رود, از خودتان بپرسید که چه باورهای محدود کننده ای دارم. مثلاً: عزیزی آمده بود پیش من ومی گفت ورزش کردن برای من خیلی سخت است, ولی به ورزش نیاز دارم. وقتی شروع کردم به شناسایی باورهای این فرد, متوجه شدم که مثلاً: این باور را داشت که من اگر ورزش کنم, وزن کم نمی کنم. من اگر بروم ورزش, فقط وقتم تلف میشود. ورزش کردن اصلاً برای من ساخته نشده و باورهای محدود کننده ی این چنینی را داشت. بعد از اینکه این باورها تغییر پیدا کرد, رفتارش هم تغییر کرد.
شروع کنید باورهایتان را شناسایی کردن و ببینید که چه باورهای محدود کننده ای را در زمینه های مختلف دارید.
آخرین مقالات
Created with
